حاضر جوابی عقیل
روزی معاویه در مجلسی بود، که عقیل برادر حضرت علی علیه السلام نیز حضور داشت، به مردم گفت: آیا شما ابولهب را می شناسید؟ که خداوند سوره مسد را درباره او نازل کرده است؟ اهل شام گفتند: نه نمی شناسیم.
معاویه گفت: ابولهب عموی این شخص (اشاره به عقیل) است.
عقیل بی درنگ به مردم گفت: آیا شما زن ابولهب را که خداوند در قرآن در مورد او می فرماید: همسر او هیزم حمل می کرد و در گردنش ریسمانی از لیف خرما آویزان بود، می شناسید؟ مردم شام گفتند:نه.
عقیل گفت: این زن، عمه معاویه است، (زیرا نام او ام جمیل دختر حرب بن امیه، خواهر ابوسفیان بود) این پاسخ عقیل، معاویه را سر افکنده کرد و دیگر زبان بازی ننمود
فی هذه الأُمّةِ کَمَثلِ الکَعبَةِ
« مَثَلُ عَلی فیکُم _ او قال : _ فی هذه الأُمّةِ کَمَثلِ الکَعبَةِ المَستورةِ ، النَّظرُ اِلَیها عِبادةٌ و الحَجَّ فیها الفَریضَةٌ .»
«مَثَل امیر المؤمنین در میان شما مردم مثل کعبه است که همواره پوشیده است و پرده روی آن انداخته اند . نگاه به کعبه عبادت است ، نگاه به امیرالمؤمنین هم عبادت است . حج به سوی کعبه فریضه و واجب است ،حرکت به سوی امیرالمؤمنین هم فریضه و واجب است .( او قبله دلهاو کعبه جانهاست .)»
بحار الانوار ج 38 ، ص199
معامله با خدا
در ارتفاعات سخت کردستان بودیم که به ما اطلاع دادند شهید محراب آیة الله مدنی (ره) برای بازدید منطقه به محل استقرار ما می آید. هنگام بازدید، رزمنده نوجوانی جلو آمد و با حیایی خاص بعد از سلام و احوال پرسی گفت: الآن 9 روز است که آب پیدا نکرده ایم و نمازهایم را با تیمّم خوانده ام، تکلیف نمازهای من چه می شود؟
شهید مدنی وقتی نگرانی او را دیدند در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، گفتند: حاضری یک معامله با من بکنی؟ آن رزمنده گفت: چه معامله ای؟ شهید مدنی (ره) گفتند: من حاضرم تمام عبادت هایم را به تو بدهم و در عوض تو این 9 روز نمازت را به من بدهی.
مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ؛
روح ناآرام
مرد فکر کرد که بی موقع مزاحم آن حضرت شده است. به همین دلیل با شرمندگی بلند شد و به صف های نمازگزاران پیوست. همین که نماز تمام شد به سرعت و قبل از آن که کسی به حضور پیامبر (ص) برسد، نزد او رفت و دو زانو نشست. پیامبر (ص) به چهره آن مرد نگاهی کرد. مرد که سرش پایین بود، گفت: «یا رسول الله! عرض کردم گناهی کردم که...».
پیامبر (ص) با مهربانی پرسید: «مگر اکنون با ما نماز نخواندی»؟ مرد جواب داد: «بله یا رسول الله»! پیامبر (ص) پرسید: «مگر به خوبی وضو نگرفتی»؟ مرد جواب داد: «بله یا رسول الله»! حضرت به آرامی گفت: «پس نمازی که خواندی کفاره گناه تو بود.»
ابوبکر و مرد ناسزاگو
ابوبکر با رسول اکرم (ص) نشسته بود. مردی آمد و شروع کرد به وی ناسزا بگوید. ابوبکر از او روی برگرداند و توجهی نکرد، لیکن او ناسزاگفتن خود را شدت بخشید. ابوبکر خشمگین شد و دشنام های او را پاسخ داد. در این هنگام رسول گرامی (ص) برخاست و روانه شد. ابوبکر به دنبال ایشان رفت و گفت: یا رسول الله! چرا تا زمانی که آن مرد مرا دشنام می داد نشسته بودی و چون من پاسخ دادم، برخاستی؟
محبت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمیدارد
لبخند یوسف
حضرت یوسف (ع) راز خنده خود را این گونه بیان کرد:

به نقل از: ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 9، ص 342
شهداي صبرا و شتیلا
پِندار ما این است که شهدا رفته اند و ما مانده ایم ، اما حقیقت این است که شهدا مانده اند و زمان ، ما را با خود برده است
زندگی کردن با مُردن معنا می یابد ، کلید ماجرا در مردن است نه زندگی کردن
به ياد تمام شهداي صبرا و شتیلا ..در این قتل عام سه هزار و 297 فلسطینی و لبنانی شهید شدند وامروز سالگرد آن است..روحشان شاد.....
پاسخ نیکی
بعضی از حاضران گفتند: در مقابل یک شاخه گل، او را آزاد کردی؟ امام حسن(ع) فرمود: خداوند این ادب را به ما آموخته است; آن جا که در سوره نساء آیه 86 می فرماید: (و هنگامی که کسی به شما تحیّت می گوید (احترام می کند)، پاسخ او را بهتر گویید. )
در این مورد، تحیّت بهتر، همان آزاد کردن اوست
بر گرفته از: محمد محمدی اشتهاردی، داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم
روزگار بدي است.
روزگار بدي است.
توان سفر نداريم که از سيلوهاي عزيز عالم گندم بگيريم و قحطي را بگذرانيم.
زمينهايمان را علف هرز گناه پر کرده. اراده نميکنيم که از دستشان خلاص شويم و بذر ايمان بکاريم. سيب گناه را خوردهايم و توبه نميکنيم. بهشت را آرزو ميکنيم بي آن که تاب مردن داشته باشيم.
فرج تو را ميخواهيم و بنياسرائيل وار روي زمين نشستهايم تا تو و خدايت برويد و بجنگيد و همه چيز براي ما مهيا شود.
پيراهنت را دست خلق صالحت دادهاي تا ديدگان کور ما بينا شود. و حقيقت را عيان ببينيم. کي ميشود که بدانيم و بفهميم و عمل کنيم، افتان و خيزان به حضورت آييم و بوي گل را نه از گلاب که از خود گل استشمام کنيم.
دلمان ميخواهد. سربازهايي باشيم در لشکرت که به وجودمان مباهات کني. اما افسوس که افسون گناه، قلبهاي ما را سياه کرده است. آقا! برايمان دعا کن
نساء اميريان
وزیر تاکسی سوار
با خود گفتم اگر چیزی نگویم خیلی ظلم است. به همین دلیل به راننده گفتم: آن کسی را که می گویی یک سرمایه دار است و چه و چه دارد، خود من هستم. راننده که باورش نمی شد وزیر آموزش و پرورش در تاکسی او سوار شده باشد، یک نگاهی از آینه به من کرد و گفت: آخر چنین چیزی ممکن است که شما وزیر باشید و ماشین نداشته باشید و سوار تاکسی شوید!؟ گفتم: بله، وقتی پا برهنه های یک جامعه انقلاب کنند، آدم هایی مثل من وزیر می شوند و چون از خودشان ماشین ندارند، سوار تاکسی و اتوبوس می شون
یک روز در تاکسی نشسته بودم، دیدم راننده با دو نفر دیگر حسابی دم گرفته اند و علیه من (شهید رجایی) و آقای دکتر بهشتی و آقای دکتر باهنر حرف می زنند که بله، اینها همه سرمایه دارند و چه و چه. راننده هم که از حرف های آن دو نفر متأثّر شده بود، به من و دکتر بهشتی و دکتر باهنر ناسزا گفت.
«خاطرات شهید رجایی»، نشریه یالثارات الحسین
امام رضا
وقتی می بینی آدم ها با هر تیپ و قیافه ای برای رفتن به مشهد سر و دست می شکنند،
اگر مدّعی دینداری باشی ادعایت کم می شود
و اگر با عینک بی دینی به بعضی نگاه می کردی، جا می خوری
اگر دوری اگر نزدیک، دستت را بگذار روی سینه ات، ادب کن در برابر سلطان عالم؛
اللهم صلّ علی علیّ بن موسی الرضا المرتضی الإمام التقی النقی و حُجّتک علی مَن فوق الأرض و مَن تحت الثّری،الصدّیق الشهید صلوة کثیرة تامة زاکیة متواصلةمتواترة مترادفة کأفضل ما صلّیت علی أحد مِن أولیائک

عابد مغرور
روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آن جا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور مکن. در این هنگام خدای برترین به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ.
درس زندگی
می گویند روزی شیطان تصمیم گرفت از کار خود دست بکشد، بنابر این اعلام کرد می خواهد ابزارهایش را با قیمتی مناسب به فروش بگذارد؛ پس وسایل کارش را که شامل خودپرستی، نفرت، ترس، خشم، حرص، حسادت، شهوت، قدرت طلبی و... می شد به نمایش گذاشت. اما یکی از این ابزارها، بسیار کهنه و کار کرده به نظر می رسید و شیطان حاضر نبود آن را به قیمت ارزان بفروشد.
کسی از او پرسید: «این وسیله گران قیمت چیست؟»
شیطان گفت: «این نومیدی و افسردگی است.»
پرسیدند: «چرا این همه گران است؟»
شیطان گفت: «زیرا این وسیله برای من بیش از ابزارهای دیگر مؤثر بوده است. هر گاه سایر وسایلم بی اثر می شوند. فقط با این وسیله است که می توانم قلب انسان ها را بگشایم و کارم را انجام دهم. اگر بتوانم کسی را وادارم که احساس ناامیدی، یأس، دلسردی و تنهایی کند، می توانم برنامه هایم را اجرا کنم. من این وسیله را روی همه انسان ها امتحان کرده ام و به همین دلیل این همه کهنه است.»
برگرفته از: هفته نامه پیک سنجش
کلامی از امام علی(ع):
نصیحت پسری به پدرش
هو معكم اين ما كنتم
آیا اطمینان نداری!
همسایه گفت: بله! آیا تو به من اطمینان نداری؟
اصمعی گفت: چرا. مطمئنم؛ اما مگر نشنیده ای که حضرت ابراهیم(ع)، به پروردگارش ایمان داشت و خداوند از او پرسید: ﴿اولم تؤمن﴾ (مگر ایمان نیاورده ای؟).
ابراهیم پاسخ داد:﴿بلی ولکن لیطمئن قلبی﴾. چرا. ولی می خواهم قلبم آرامش یابد.»
پند دانشمند در مورد فاصله ما تا بهشت
پدید آورنده : مرحوم طاهره صفارزاده
همیشه منتظرت هستم
بی آن که در رکود نشستن باشم
همیشه منتظرت هستم
چونان که من
همیشه در راهم
همیشه در حرکت هستم
همیشه در مقابله
تو مثل ماه
ستاره
خورشید
همیشه هستی
و می درخشی از بدر
و می رسی از کعبه
و ذوالفقار را باز می کنی
و ظلم را می بندی
همیشه منتظرت هستم
ای عدل وعده داده شده.
این کوچه
این خیابان
این تاریخ
خطی از انتظار تو را دارد
و خسته است
تو ناظری
تو می دانی
ظهور کن
ظهور کن که منتظرت هستم
ظهور کن که منتظرت هستم
بهشت
قَالَ رَسُولُ اللهِ : «إِنَّ الْجَنَّةَ تَشْتَاقُ إِلَى أَرْبَعَةٍ مِنْ أَهْلِي قَدْ أَحَبَّهُمُ اللهُ وَ أَمَرَنِي بِحُبِّهِمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يُصَلِّي خَلْفَهُ عِيسَى بْنُ مَرْيَم؛
بهشت، مشتاق چهار نفر از اهل بيت من است كه خداى متعال ايشان را دوست داشته و مرا به دوستى ايشان امر فرموده است؛ (ايشانند:) على بن ابى طالب عليه السلام و حسن عليه السلام و حسين عليه السلام و مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف که عيسى بن مريم عليه السلام پشت سر وي نماز ميگذارد»
كشفالغمة ، ج 1 ، ص526
مهمتر از دعا براي فرج
حضرت آيتالله محمد تقي بهجت
مهمتر از دعا براي
تعجيل فرج حضرت مهدي-عجل الله تعالي فرجه الشريف ، دعا براي بقاي ايمان، ثبات قدم در
عقيده و انکار نکردن حضرت تا ظهور او است تا رابطه ما با وليّ امر، امام زمان-عجل
الله تعالي فرجه الشريف قوي نشود، کار ما درست
نخواهد شد و قوّت رابطه ما با وليّ امر-عجل الله تعالي فرجه الشريف هم در اصلاح نفس است
در محضر بهجت:2/101.
روز دختر بر تمام خواهران سرزمینم مبارک
امام رضا (ع) مى فرمايند: «هرکس او (حضرت فاطمه معصومه) را زيارت کند بهشت بر او واجب مى گردد»
امام جواد (ع) مى فرمايند: «کسى که آرامگاه عمّه ام را در قم زيارت کند پاداش او بهشت است»
روز دختر بر تمام خواهران سرزمینم مبارک
هر فاطمه اي که هست سهمش آه است
با ناله و اشک و بي کسي همراه است
يک سرّ غريبانه کوثر اين است:
که عمر گل محمدي کوتاه است
تولدش مبارک
رفیق بی کلک
روزی که مادران فرزندان شیرخوار خود را رها می کنند.
خواستم به رفیق تکیه کنم. دیدم جای چاقوی از پشت روی بدنم یادگاری مانده.
خواستم به خدا شکایت کنم از این همه بی کسی. دیدم خدا پیشتر جوابم را داده است.
«الامام الانیسُ الرّفیق و الوالدُ الشّفیق و الأخ الشقیق و الأمّ البرّة بالولد الصّغیر و مفزع العباد فی الدّاهیة النّاد»
امام همدمی همداستان، پدری مهربان، برادری همراه، مادری است که به کودک خردسالش سخت مهر می ورزد، پناه بندگان بی پناهی است که در سختی ها و رنجها و مصیبت های مرگبار راه جایی ندارند
دل نوشته
مولای من، دلم بارانی است، دلم می خواهد در جمکرانت باشم، در مقابل گنبد فیروزه ای و در کنار منتظرانت بنشینم و مرواریدی از عشق را بر گونه های ترک خورده جاری نمایم. من این جا هستم... فرسنگ ها دور از جمکران و گنبد فیروزه ای آن، اما وجود مقدست را حس می کنم که دستم را گرفته ای و مرا از لجن زار گناه و معصیت بیرون می کشی. آقای من، بیا و با آمدنت نگذار که دل هایمان بارانی و چشم هایمان گریان و دست هامان لرزان باشد.
نویسنده:لیلا بدری
برای خدایی شدن، باید چکار کرد؟؟؟؟
دل خانه خداست، به شیطان اجاره اش ندهید.
شرط زیارت آسمان، وداع با زمین است.
وقتی با خدا شروع نکنیم، با شیطان پایان می یابیم.
عاشق خدا باش، تا معشوق خلق باشی. فرشی، عرشی نمی شود.
سجده، قله عبادت ها است.
نمازگزاری که از دنیا دل نکنده است، مانند، خلبانی است که همیشه روی زمین زندگی می کند.
توپ دلت را به هر کس پاس نده.
عرفان، بلوغ روح است.
مزرعه دلتان را وجین کنید.
در دستور زبان عرفان، فعل این گونه صرف شود: من نیستم، تو نیستی، او هست.
وقتی پاها رفتن بشناسند، دستها نیازمند التماس نیستند.
تنها در یک معامله است که بازماندگان برنده اند: معامله با خدا.
دل های شعله ور، گلستان خدا در زمین اند.
دل معبد فرشتگان است، به شیطان اجاره اش ندهید.
زمستان را تحقیر نکنید، بهار هر چه دارد از زمستان است.
بهشتی ها، بدی های خود را در همین دنیا به جهنم می افکنند.
کارها را سخت نگیرید، سرسخت تر از اراده انسان چیزی نیست.
چقدر بیچاره اند آنها که چاره دردهای خویش را در خاک می جویند.
کسی که لیاقت درک آسمان را ندارد، زمین نیز تحویلش نمی گیرد.
خداوند قرآن را بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرو فرستاد، ما نیز آیات قرآن را بر صفحه قلبمان بنویسیم.
از روزنه معنویت، چشم انداز ابدیت تماشایی تر است.
دامن دل عاشقان، سرشار از مروارید اشک است.
اگر وقت کردید، به خودتان هم سری بزنید.
در کارگاه آفرینش، آن که بیشتر خراشیده می شود، قیمتی تر است.
آرمان ها ذکر دل ماست، اگر آسمانی باشد ما را آسمانی می کند و اگر زمینی باشد، ما را زمینی می کند.
اگر شب ها همه اش قدر بودی، شب قدر بی قدر بودی.
شب قدر، زمین بوی آسمان می گیرد
منبع : برگرفته از کتاب جنگ جوان، اثر حجة الاسلام محمود اکبری
حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ
علی مؤمنی
در بخشی از وصیتنامه شهید «علی مؤمنی» آمده است: «چقدر شهادت در راه خدا زیباست، مانند گل خوشبوست. من در این سرزمین این قدر با دشمن میجنگم تا پیروزی و موفقیت نصیبم گردد و یا به درجه رفیع شهادت نائل گردم، اگر لیاقت داشته باشم که در راه اسلام و قرآن شهید بشوم به مادرم تبریک بگویید چون به مهمانی خدا رفتهام. راستی که مرگ در راه خدا چه خوب و خواستنی است
چرا با خدايت قهري؟!حتما بخونید...
«آن کس که به شدت گرفتار بلایی است نیازش به دعا بیشتر از دیگری نیست که از بلا در امان است.»
امیرالمؤمنین علیه السلام
افتخار قبیله
70 سال از شهادت مولا می گذشت
و امام صادق علیه السلام می فرمود:
«به خدا قسم پدرم می گفت پیش از این اگر در میان قبیله ای فقط یک نفر از شیعیان امیرالمومنین بود،
در نگاه مردم افتخار قبیله بود و در امانت داری، حق شناسی، راستگویی و... نمونه»
حالا این روزها که صحبت 1400 سال است
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جستهایم ما گفت آنکه یافت مینشود آنم آرزوست
شهادت جانسوز رئيس مذهب شيعه امام جعفر صادق عليه السلام تسليت باد
سایت ابو تراب
این داستان واقعیست!!!
مصاحبه گر :
روی زمین افتاد و زمزمه میکرد
دوربین رو برداشتم و رفتم بالای سرش
داشت اخرین نفساشو میزد
ازش پرسیدم این لحظات اخر چه حرفی برای مردم داری
با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن.عکس روی کمپوت ها رو نکنن
گفتم داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو
با همون طنازی گفت..اخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده ...
برای شادی روح تمام شهدای اسلام صلوات
فايده عطسه از زبان امام عصر

















































دادا يعني برادر و خدمتكار...